***نــوگـل زندگــی بـابـا و مـامـان***

قدم به زمین

روز یکشنبه ششم دی ماه به همراه مامان راهی بیمارستان شدم.بعداینکه خانم دکتر درخشان منو ویزیت کرد و یک بار دیگر سونوگرافی دادم دستورختم بارداری داد. به دنبال کارهای بستری رفتم.همسرعزیزم وقتی خبردارشد خودشو به بیمارستان رسوند. ساعتها در اتاق زایمان منتظرماندم نا اینکه ساعت 20.40 به دنیا آمدی. دقایقی بعدازتولدت بابابزرگ ، مامان بزرگ ، باباجون ، دایی میثم ، زندایی ملیحه به دیدنت اومدن. بابابزرگ و باباجون به هرکی میرسیدند شیرینی میدادند. صبح روز بعد باباجون با یک دسته گل بزرگ به همراه شیرینی به دیدنمون اومد. بعدازظهر عمه لیلا ، عمو محمد و آجی نرگس به ملاقات اومدن. غروب همون روز بابا جون کارهای ترخیص رو انجام داد و به خونه برگش...
6 دی 1394

سیسمونی

تو دوران شیرین بارداری تصمیم گرفتم خودم اتاقتو تزیین کنم پس با نمدهای رنگی و کاغذ رنگی یک اتاق شیک و خوشگل درست کردم.گوشه هایی از کارمو میزارم.امیدوارم خوشت بیاد نازگلم. حال هفت ماه به خوبی و خوشی سپری شد.توماه هشتم به همراه بابابــزرگ و مامان بزرگ راهی بازار شدیم برای خرید سیسمونی.همه چیزخریدیم غیر ازسرویس چوب که اونم گفتیم وقتی رفتیم خونمون اونجا به همراه بابایی میریم میخریم.هزینه خرید رو هم بابابزرگ به حساب بابایی ریخت. این عکسها برای وقتیه که هنوز سیسمونیتو ازتهران نیاوردم.           ...
19 آبان 1394

ماه ِ رحمت

سلام به همه دوستان و آشنایان. ماه مبارک رجب و شعبان با روزهای پراز میلاد و شادی اش گذشت و حال باید کم کم خودمون رو آماده کنیم برای استقبال از ماه عسل. امیدوارم این ماه عزیز هم به میمنت و شادی سپری بشه و ماهی پرازخیروبرکت برای یکایک شما دوستان و عزیزان باشه.                           ...
24 خرداد 1394

تبریک

سلام. برای این خبر،حرفها زیاده برای گفتن؛ولی ترجیح میدم سکوت کنم و با عکسها اصل موضوع رو بیان کنم. ...
20 ارديبهشت 1394

روزمان مبارک

سلام امیدوارم که ماه خوبی رو پشت سر گذاشته باشید. این ایام چند مناسبت پیش رو داشتیم.روز زن،روز مرد و روز... ایشالا این روزا بر یکایک شما دوستان خوش گذشته باشه. ماهم این روزا کلی بده بستون داشتیم.هم پول گرفتیم هم کادو. و یک جشن کوچولو دونفره تو این ایام مبارک برپاکردیم. ی کیک خریدیم و مشکوفی،ژله و پولکی کنجدی روهم خودم درست کردم.                                                  &n...
27 فروردين 1394

تولدت مبارک

امسال جشن در جشن شد.جشن نوروز وجشن تولد. همسر عزیزم تولدت قرین شادی. من و مامان جونم دوتایی تدارک تولد رو فراهم کردیم.بابای خوبم نیز با ماهمکاری کرد.دست همسر گرام رو گرفت و ازخونه بیرون رفتند که من و مامان بتونیم به کارامون برسیم و اقا رو لحظه ورود به خونه،سورپرایزکنیم. برنامه به خوبی پیش رفت و همونی شد که میخواستم. وقتی که جشن به پاشد خیلی مسرور بودم.دست پدرومادرعزیزم رو بوسیدم که بامن همکاری کردند. ناصرجان،ایشالا جشن صدسالگی ات رو بگیرم. خیلی دوستت دارم.                              ...
2 فروردين 1394

سال گوسفند

سلام اول کلام...     یا مقلب القلوب والابصار،یا مدبر الیل والنهار،یا محول الحول والاحوال، حول حالنا الی احسن الحال .                         ایشالا ایشالا امسال، سال خیلی خیــــــــلی خوبی باشه برای دوستان ، آشنایان، اقوام ودر نهایت همسرم و خودم. لحظه سال تحویل یکایک شماهارو یاد کردم.ازخدا خواستم امسال به آرزویی که تو دلتون هست برسید. امسال دومین نوروز متاهلی ماست ولحظه سال تحویل پدرومادر عزیزم کنارمون بودند. شب نوروز به رسم ایران باستان سبزی پلو باماهی داشتیم. یک سری عکس گذاشتم ک...
1 فروردين 1394

سالگرد پیوند آسمانی

سلام. از اون لحظه ی به یاد ماندنی دوسال گذشت؛به سرعت برق و باد. انگار همین دیروز بود.............عروس خانم،وکیلم؟؟؟؟؟؟؟؟ به یمن این روز به یاد ماندنی دو تایی جشنی به پاکردیم. ی شام رویایی، دسری خوشمزه و یک کیک خونگی و..... کمی هم برای یکدیگر سه تار نواختیم.                     و...                                                     ...
24 اسفند 1393

تولـد

سلام. سلام. صدتا سلام به همه دوستان. چهارم اسفند رسید و من هم وارد 27 ُامین فصل زندگی شدم. شب تولدم،کیک و دسر درست کردیم با یک شام خوشمزه. البته یک اتفاق بانمکی هم افتاد.ازعصری برق رفت و تا ساعت 9 برق نداشتیم.تو تاریکی نمازخوندیم و شام خوردیم. وقتی برق اومد کیک تولد درست کردیم. یک تولد دونفره و یک روز به یاد ماندنی.                                                   &n...
4 اسفند 1393